رفت تونگاهش حسی نداشت دلموتنهاگذاشت جای هیچ حرفی نزاشت رفت به هوام عادت نکرددیگه دنبالش نگرد دله من دنیای درد شایداون یکی دیگه رودوست داره که نشدبهم بگه اره نتونست به روم بیاره شایدتب عشق من زیادی بودواسه اون یه حسه عادی بودکه تونست تنهام بزاره شایدالتماسوتوچشام میدیدشایدازیه عشقه تازه میترسید کارم شده گریه پایه عکسهامون کاشکی پانمیزاشت روی قولهامون شایداون یکی دیگه رودوست داره که نشدبهم بگه اره نتونست بروم بیاره شایدتب عشق من زیادی بودواسه اون یه حسه عادی زیادی بودواسه ,بیاره شایدتب ,رودوست داره ,دیگه رودوست منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خبرنامه تکنولوژی و رایانه ایران و جهان صاحبقران اموزش در کلاس محمد بخشی سئو حرفه ای فروشگا های اینترنتی عنوان Liebespuppen und Sexpuppen